سلام
هنگام جنگ داديم صدها هزار داراشد کوچه هاي ايران مشکين ز اشک ساراسارا لباس پوشيد با جبهه ها عجين شددر فکه و شلمچه دارا به روي مين شدچندين هزار دارا بسته به سر سربنديا تکه تکه گشتند يا که اسير و دربندساراي ديگري در مهران شده شهيدهدارا کجاست ؟ او در اروند آرميدهدوخته هزار سارا چشمي به حلقه دراز يک طرف و ديگر چشمي ز خون دل ترسارا سوال ميکرد، دارا کجاست اکنون ؟ديدند شعله ها را در سنگرش به مجنونخون گلوي دارا آب حيات دين استروحش به عرش و جسمش مفقود در زمين استدر آن زمانه رفتند صدها هزار دارادر اين زمانه گشتند ده ها هزار داراهنگام جنگ دارا گشته اسير و در بندداراي اين زمانه با بنز رود به دربندداراي آن زمانه بي سر درون کرخهساراي اين زمانه در کوچه با دوچرخهدر آن زمانه سارا با جبهه ها عجين شددر اين زمانه ناگه چادر لباس جين شدبا چفيه اي که گلگون از خون صد چو داراستسارا خود از براي جلب نظر بياراستدارا و گوشواره حقا که شرم دارد !در دستهايش امروز او بند چرم داردبا خون و چنگ و دندان، دشمن ز خانه رانديماما به ماهواره تا خانه اش کشانديمجاي شهيد اسم خواننده روي ديوار آنها به جبهه رفتند اينها شدند طلبکار !!!
سپاسگزارم موفق باشيد
وبلاگ پرمحتوايي داريد...
آپم
لطفا به ما سر بزنيد