خدايا
دستم به آسمانت نمي رسد
اما تو که دستت به زمين مي رسد
“ بلندم کن “
از پنجره روزگار به درخت عمر که مينگرم / خوش تر از ياد خداوند ثمري نيست . . .
پروردگارا
به من آرامش ده تا بپذيرم آنچه را که نمي توانم تغيير دهم و دليري ده تا تغيير دهم آنچه را که مي توانم تغيير دهم . بينش ده تا تفاوت ايندو را دريابم . مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار کنند . . .
چه زيبا خالقي دارم
چه بخشنده خداي عاشقي دارم
که ميخواند مرا ، با آنکه ميداند گنه کارم . . .
خدايا يک دل پررازجويم
خدايا صبح يک آغازجويم
خدايا خسته ام از بال بي پر
خدايا بال يک پرواز جويم . . .
خدايا مرا به خاطر گناهاني که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجيهشان مي کنم ببخش . . .
خدايا برمن مهر کردن را عطا کن / مهر و محبت خود رحمتت را عطا کن
خدايا مرگ را خود خواهم آموخت / بر من زيستن در خانه ات را عطا کن . . .
خدايا به من تلاش در شکست ، صبر درنوميدي ، رفتن بي همراه ، فداکاري در سکوت ، خدمت بي نان ، مناعت بي غرور ، عشق بي هوس و دوست داشتن بي آنکه دوست بداند روزي کن . . .
گفتم خدايا همنشينم باش
گفت : من مونس کساني هستم که مرا ياد کنند !
گفتم چه آسان به دست مي آيي ؟!
گفت: پس آسان از دستم نده !
خدايا !
سنگين آمده ام و با کوله باري از گناه ، سبک بازم گردان !
خدايا !
سبک آمده ام و با دستهايي تهي ، سنگين بازم گردان !
خدا را شکر از آنچه به ما دادي و آنچه به ما ندادي مصلحت دانستي
سپاس آفريدگار که بزرگترين وداناترين ومهربانترين هستي
بنده شکرگزار خودت را در غربت هم تنها نمي گذاري . . .
خدايا
به هر که ميوه سنگين عشق مي دهي
شاخه وجودش را ميشکني
تو خود مرهم شاخه شکسته ما باش . . .
گرفته غم گريبانم خدايا / من از اين غم گريزانم خدايا
يکي در دل براي من نمانده / چرا امشب پريشانم خدايا
براي که بنالم من ز سينه / دل پر خون که خواهانم خدايا
قلم با دل در اين دفتر نويسم / شدند تنها رفيقانم خدايا .
عبدتان مبارک[گل][گل][گل]